آستانه
و فرجام خشونت
اصغر ميرفردي
اعتراضات و ناآراميها، در صورتي كه به مسير گفتوگو كشيده نشود و تنها با سياست رويارويي قهري با آنها برخورد شود، به شكلگيري فضا و خواستهاي راديكالي ميانجامند. تنها دولت در هنگامه نياز و در چارچوب قانون ميتواند از قدرت نظامي استفاده كند، البته با معيارها و شرايطي كه قانون معين ميكند. استفاده از قدرت زور، اقدامي مشروط و قانونمند است. رخدادهاي ناگوار اين روزها، كام همه را تلخ نموده است و جامعه را به سوي التهاب بيشتر ميكشاند. اين پرسش در ذهن هر شهروندي مطرح ميشود كه جامعه با سلسلهخشونتها به كجا ميرود؟ آستانه خشونت كجاست؟ و جامعه از پي اين خشونتها با چه فرجامي روبرو خواهد شد؟ بهكارگيري هر رويه و سازوكار اجرايي و امنيتي بايد با شناخت زمينهها، ضرورتها، پيوستهاي قانوني و پيشبيني پيامدهاي احتمالي آن باشد. شوربختانه، گويا در چنين مساله مهمي همانند برخي از سياستهاي اقتصادي، سياست «آزمون و خطاي ناقص» به كار بسته ميشود. معمولا در سازوكار آزمون و خطا پس از آگاهي از پيامدهاي ناخوشايند يك سياست و برنامه، آن سياست كنار گذاشته يا در آن بازنگري ميشود. با اين وجود، در جامعه ما سياستهاي آزمون و خطا هم با رويه منحصر به فرد و بدون بازنگري در خطاها و پوشش كاستيها اجرا ميشود و اقدامات تبليغي و توجيهي و... براي مشروع و كارآمد جلوه دادن سازوكارهاي نادرست به كار بسته ميشود. از آغاز ناآراميهاي اخير، افراد دلسوز و دغدغهمند توصيه به گفتوگو، رويههاي اقناعي و آرامسازي فضاي ملتهب جامعه نمودند. دريغ از كمترين توجهي به اين توصيههاي مشفقانه!! همانگونه كه در يادداشت «گردونه ويرانگر خشم و خشونت»، بيان شد، تاكيد بر برخوردهاي خشن به دميدن در تنور خشم عمومي منجر خواهد شد و چرخه باطلي از خشم و خشونت را پديد ميآورد.
گويا امروزه با سرعتي زياد به وضعيت تلخ احتمالي پيشبينيها نزديك شدهايم و با اين وجود برخي افراد از «بهكارگيري سياست مدارا» گلهمندند و توصيه به برخوردهاي قهري ميكنند. اگر قرار باشد از اين به بعد، به توصيه چنين افرادي برخوردهاي قهري به كار گرفته و تشديد شود، جامعه چه وضعيتي پيدا خواهد نمود؟ آيا اين ميزان خسارات و تلفات كافي نيست تا در رويهها بازنگري شود و جامعه را بيش از اين به مدار خودويرانگري سوق نداد؟ هر فردي كه در اين اعتراضات جان خود را از دست دهد، چه معترض يا نيروي امنيتي؛ زخم و زياني جبراننشدني بر پيكره جامعه است. آنها كه رويارويي قهري را توصيه ميكنند، چه غايت و آيندهاي براي جامعه در ذهن دارند؟ همه ايرانيان با هر قوميت، دين و عقيدهاي شايسته زندگي آبرومندانه در اين سرزمينند و نبايد براي توجيه و تاكيد بر رويههايي كه با كاستي روبرو بودهاند و نتوانستهاند رفاه، سعادت و همبستگي ملي در پي داشته باشند، از خشونت بهره جست. شايد اندازه و آستانه خشونت در دست كاربران آن باشد ولي فرجام و پيامدهاي خشونت خارج از كنترل آنها است. به فرجام خشونت بينديشيد تا ايرانزمين و مردم آن آسيب نبينند.